نقش اقتصاد در رویکرد پانتورانیسم اردوغان| راهبرد سیاست خارجی آنکارا در قفقاز
آنکارا در انتظارات اقتصادی خود بسیار حسابگر است، زیرا ترکها به خوبی از وابستگی موفقیت در ژئوپلیتیک به عمل گرایی در ژئواکونومیک آگاه هستند.
به باور کارشناسان، بحرانهای مالی یک شبه به وجود نمیآیند، زیرا سلسلهای از رویدادها و تصمیمهای ناموفق مرتبط با شرایط بازار مالی، تضاد سیاستهای مالی داخلی و دیکتههای خارجی ارزهای جهانی، اشتباهات دولت خود و تعدادی عوامل دیگر بر آن تاثیر دارند. در این راستا، کارشناسان مالی میتوانند کتابهای را با توضیح علل بروز هر بحران مالی بنویسند.
با این حال، سیاستمداران اغلب استدلالهای علمی کارشناسان خود یا سایر متخصصان را نادیده میگیرند، زیرا آنها از اصل هدف وسیله را توجیه میکند، اجازه دخالت اداری در امور اقتصادی را نداده و یا با اتخاذ اقدامات پوپولیستی برای دستیابی به نتایج موقتی را دنبال میکنند. اما در پایان، آنها ناآگاهانه به زمان تغییرات ناموفق نزدیک میشوند، قیمتها به شکلی غیرعادی افزایش مییابد و زیر بار چالشهای جدید بیکاری و فقر جامعه همواره آسیب میبیند.
راهبرد پان تورانیسم آنکارا
رجب طیب اردوغان ممکن است نقش مهمی در ژئوپلیتیک درخشان ترکیه در ربع اول قرن بیست و یکم داشته باشد، اما او موفقترین اقتصاددان نیست. هرچند بحران مالی و اقتصادی کنونی در ترکیه تا حد زیادی با وقایع زلزله ویرانگر اوایل سال ۲۰۲۳ تشدید شده است، اما منشأ آن ریشه در افکار واهی است. امروزه لیر ترکیه به پایینترین سطح خود در حال سقوط است و بر این اساس، نرخ بهره بانک مرکزی ترکیه که تاکنون به ۳۰ درصد رسیده، همچنان در حال افزایش است.
واضح است که بحران مالی یک شبه رخ نمیدهد و تثبیت بازار مالی نیز یک شبه به وجود نمیآید. نیاز به زمان، تمرکز تلاشهای دولت و تجارت، یک فرآیند کامل از اقدامات هماهنگ، سخت، غیرمحبوب و درازمدت است. این در واقع همان کاری است که بلوک مالی دولت ترکیه به نمایندگی از دو نفر اصلی وزیر دارایی مهمت شیمشک و رئیس بانک مرکزی حافظ گایه ارکان انجام میدهد.
با این حال، شکستهای مالی و بحران طولانیمدت عملاً هیچ تأثیری بر سیاست خارجی جاهطلبانه رئیسجمهور اردوغان (از جمله مشارکت در درگیریهای محلی و منطقهای در سوریه، لیبی و قره باغ) نداشته است.
ترکیه انتظار دارد که با استراتژی نئو عثمانیگرایی و نئو پانتورانیسم وارد قرن جدید تاریخ جمهوری خود شود. ترکها به خوبی میدانند که عملاً هیچ دولتی در دنیای مدرن که قبلاً بخشی از امپراتوری عثمانی بود، از احیای امپراتوری جدید ترکیه حمایت نمیکند و تحت نفوذ آن قرار نمیگیرد. با این حال، این بدان معنا نیست که هیچ کشوری وجود ندارد که ضعیفتر از ترکیه باشد و آنکارا میتواند از آسیب پذیری آنها به طور بسیار مؤثری برای دستیابی به جاه طلبیهای خود در جهت ژئوپلیتیک جدید فعالیت ترکیه استفاده کند.
ترکیه نمیتواند و قرار نیست کل جغرافیای امپراتوری عثمانی را احیا کند. برای ترکیه مهم است که سنتهای امپراتوری دولت عثمانی را ادامه دهد و اولویت جدید برای صعود به باشگاه قدرتهای پیشرو تعریف کند که شرق و شمال شرق آن در چارچوب استراتژی نئوپانتورانیسم است.
در سوریه، اردوغان رئیس جمهور ترکیه از بین المللی شدن درگیری داخلی و مداخلات خارجی برای آوردن نیروهای خود به مناطق شمالی جمهوری عربی سوریه (SAR) استفاده کرد. طرف ترکی تهدید جدایی طلبی کردها را دلیل حضور خود ذکر میکند.
در واقع، اردوغان در حال برنامه ریزی و پیگیری پل جدیدی در شمال سوریه برای پان ترکیسم در خاورمیانه و مشارکت در کنترل ترانزیت نفت است. سوریه به تنهایی نمیتواند روابط با ترکیه را تنظیم کند، اما روند مذاکرات با مشارکت روسیه و ایران به آن کمک میکند.
نقش قفقاز در رویکرد اردوغان
مسیر استراتژیک بعدی ترکیه قفقاز جنوبی است. اردوغان ضعف آشکار ارمنستان، آسیب پذیری جغرافیایی، جمعیت کم، نبود حجم زیادی از مواد خام استراتژیک ارمنستان را به معنای فقدان متحدان نظامی قدرتمند و حکمرانی داخلی ناکارآمد میداند.
این ویژگیها برای ایجاد یک سیاست تهاجمی نسبت به ارمنستان کوچک و ضعیف به معنای حل قهرآمیز مثلاً مسئله قره باغ به نفع آذربایجان کافی است. با این حال، هدف ترکیه در درگیری طولانی ارمنستان و آذربایجان بر سر قره باغ کوهستانی، نه خود قره باغ، بلکه کنترل کریدور زنگزور است.
کریدور زنگزور در جنوب دولت ارمنی به ترکیه کمک میکند تا کوتاهترین راه ارتباطی را با جامعه مشترک المنافع جمهوریهای ترکی تازه ایجاد شده پس از شوروی، از باکو تا تاشکند تضمین کند. در حالی که اردوغان ظاهراً کریدور زنگزور را با پروژه بزرگ «یک کمربند، یک جاده» چین مرتبط میکند و ظاهراً امید زیادی به ارتباط پکن با لندن از طریق «کمربند ترکیه» دارد. در واقع هدف ترکیه رسیدن به توران (ترکستان غربی و شرقی) است.
این استراتژی دیگر حاصل تخیلات نظریه پردازان ترک یا دوران سلطنت ترکان جوان نیست، بلکه دیپلماسی عملی ترکیه در قرن جدید است که توسط رئیس جمهور تورگوت اوزال، رئیس جمهور ترکیه، سلف اردوغان، به عنوان «عصر طلایی جهان ترکها» نامگذاری شده است. در عین حال، آنکارا در انتظارات اقتصادی خود بسیار حسابگر است، زیرا ترکها به خوبی از وابستگی موفقیت در ژئوپلیتیک به عمل گرایی در ژئواکونومیک آگاه هستند.
کشورهای ترک نشین پس از شوروی دارای ذخایر قابل توجهی از مواد خام استراتژیک (نفت، گاز، اورانیوم، فلزات غیرآهنی و کمیاب، پنبه و غیره) و جمعیت بالایی هستند. در واقع، یک منطقه انرژی رقابتی است که نیاز به دسترسی پایدار به بازارهای جهانی دارد.
در این میان، ترکیه میتواند علاوه بر آذربایجان، سایر کشورهای سازمان کشورهای ترک - OTS (از جمله قزاقستان، ترکمنستان، ازبکستان) را به بازارهای اروپا و خاورمیانه بیاورد. در مجموع، این حرکت به سمت شرق جهان ترک به ترکیه اجازه میدهد تا بازار اقتصادی جدیدی ایجاد کند و حضور ژئوپلیتیک روسیه، ایران و چین را به حداقل برساند.
رجب اردوغان و همکارانش از کشورهای همسایه به خوبی درک میکنند که موقعیت اقتصادی و جغرافیایی مطلوب دولت تنها در صورتی به ثمر میرسد که از این موقعیت به طور موثر استفاده شود. در این راستا، ترکیه در تلاش است تا تمامی ارتباطات تجاری مهم ترانزیتی بینالمللی را از طریق خاک خود اجرایی کند. یعنی کریدور زنگزور به معنای ترانزیت کالا از روسیه و چین است.
رئیس جمهور اردوغان به نوبه خود با درک چشم اندازهای رشد اقتصادی هند، به دنبال مشارکت با دهلی نو برای شناسایی یک مسیر ترانزیت استراتژیک از هند از طریق امارات، عربستان سعودی، اسرائیل به ترکیه و اروپا است. در این میان، آیا ایران در برابر گشایش کریدور زنگزور در ارمنستان تحت کنترل دو طرفه ترکیه و آذربایجان (بخوانید تورانی) مقاومت خواهد کرد؟ موضع رسمی تهران در مورد غیرقابل قبول بودن تغییرات در جغرافیا و حاکمیت ارمنستان مشخص است.
در همین حال، رجب اردوغان پس از بازدید کوتاه خود از منطقه نخجوان آذربایجان در ۲۶ سپتامبر گفت که در صورت امتناع ارمنستان از افتتاح کریدور زنگزور، این مسیر مواصلاتی از ایران عبور خواهد کرد. اردوغان ماهها پس از تحلیف خود، دیپلماسی فعالی را با شرکای ایرانی در این زمینه انجام داد.
همان طور که معروف است، در تابستان گذشته زبان «فشار ترکیه» علیه ایران از طریق پاکستان (خودداری از احداث خط لوله گاز ایران از طریق پاکستان به هند با انگیزه ترس اسلامآباد از تحریمهای آمریکا) و افغانستان استفاده شد. باید درک کرد که ترکیه برای موافقت با کریدور زنگزور، سود مالی قابل توجهی را به ایران وعده میدهد. اما آیا ایران که به طور غیرقابل مقایسهای قدرتمندتر از ارمنستان است موافقت خواهد کرد؟
سیاست آمریکا در این منطقه علاقه خاصی به تغییر جغرافیای قفقاز جنوبی و یا به عبارت دقیقتر، سقوط ارمنستان زیر ضربات ترکیه و آذربایجان ندارد. واقعیت این است که سیاست خارجی آمریکا مانند همه امپراتوریها بر اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» استوار است. بر این اساس، واشنگتن از تقویت بیشتر چین در زمینه ترانزیت کالا از طریق «کمربند ترکیه» به بازار پر رونق مالی اروپا سودی نمیبرد.
ایالات متحده نیز علاقه خاصی به افزایش حجم ترانزیت کالاهای روسی از طریق کریدور زنگزور ندارد. در نهایت، ایالات متحده قصد ندارد ترکیه را تقویت و آن را به یک رقیب جدید در مناطق مهم استراتژیک قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی تبدیل کند.
در عین حال، رهبر ترکیه گشایش کریدور زنگزور از طریق ارمنستان ضعیف را یک موضوع راهبردی برای آنکارا و باکو میداند، در حالی که به ارمنیان قول گشایش موازی کریدور لاچین به قره باغ را میدهد. در همین حال، پس از ۱۹ سپتامبر سال جاری، سیل آوارگان ارمنی از قره باغ کوهستانی به ارمنستان سرازیر شد. در این صورت اگر ارمنی در خود قره باغ باقی نماند، کریدور لاچین به چه کسی داده میشود؟
همه اینها نشان میدهد که ریسک رقابت منطقهای و جهانی در این جغرافیای معین فقط در حال افزایش است. ترکیه با دیپلماسی منعطف خود میتواند حداکثر سود را (چه نظامی و چه دیپلماتیک) از وضعیت کنونی اطراف کریدور زنگزور دریافت کند.
به باور کارشناسان، روسیه همچنان رویدادها را رصد میکند، اما در صورت لزوم مداخله خواهد کرد. از دست دادن قره باغ ارمنستان به ترکیه و بلوک ناتو اجازه میدهد تا خروج روسیه از ارمنستان را تسریع بخشند، که منجر به از دست دادن (یا کاهش جدی) نفوذ مسکو در قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی خواهد شد.